یاد من باشد

یادم باشد، آدم ترسو و بزدلی هستم که پای رسیدن به رویاهایش نتوانست به‌ایستد.
یادم باشد پشت دست‌ام را داغ کنم که دیگر دست‌ام برای چیدن ستاره هیچ آسمانی دراز نشود.
یادم باشد، ام‌شب کسی را خفه کردم که این دنیا حضورش را هیچ خوش نمی‌داشت. و کسی را به جایش نشاندم که زیبنده زندگی در این دنیا است.

یادم باشد آدم بزدل روزی هزاربار می‌میرد.
روزی هزاربار. . .


پی‌نوشت:
عنوان را از سهراب سپهری قرض گرفته‌ام. در شعری گفته است
یاد من باشد تنها هستم.
ماه بالای سر تنهایی است.

خدای‌اش رحمت کند. اما اگر بود در گوش‌اش آهسته می‌گفتم آن‌چه بالای سر تنهایی است، ماه نیست برادر من! یک غول بی شاخ و دم است که آدم از ترس‌اش حتی به عزرائیل هم پناه می‌برد. چه برسد به این‌که کارهای احمقانه بکند.
کارهای احمقانه! از همین دست کارهایی که من انجام می‌دهم.

__________________________________________________________________