نگران من نباشید. من خوب ام.
کمی مریض بودم. خیلی زیاد کار دارم و مثل همیشه وقت کم دارم.
روز و روزگار هم خوب است و خوش می گذرد.
فعلا به دلایلی نامعلوم می خواهم بی خبر باشم از همه جا.
در اولین فرصت به ای میل ها جواب می دهم. تاخیرم را به حساب فراموشی نگذارید.
اگر سراغ دارید، لطف می کنید کسی را به من معرفی کنید که بتواند در برنامه ریزی کمک ام کند.
ممنون ام از حضور پر مهرتان.
کاش بتوانم روزی جبران کنم.

در ضمن: اگر تا به حال ندیده اید به این جا سری بزنید. زنی هست که برای زنده ماندن به کمک همه ما نیاز دارد. هر چند کم و ناچیز. یادمان باشد وقتی قرار است برای شادی خودمان خرج کنیم، بی هیچ مضایقه ای این کار را انجام می دهیم. فکر می کنم هر کدام از ما حتی اگر به اندازه نصف مبلغی که برای شادی خودمان خرج می کنیم، به این زن کمک کنیم، نه تنها این زن، که خیلی های دیگر از چنین مرگی که حق شان نیست رها می شوند.
کاش بشود شادی را به دست های در بند و چشم های منتظر بازگرداند.
اگر هم از ماجرا هیچ اطلاعی ندارید می توانید این جا را ببینید.

__________________________________________________________________